تحریم به زبان ساده!
اکبر نعمت الهی – آمریکایی ها در ماجرای تحریم ایران کم آوردند زیرا سیاستمداران بی کفایت آمریکا گمان می کردند در این تحریم می توانند همه را با خود همراه کنند که نشدنی بود. ظرفیت حقیر دیپلماتهای آمریکایی به گونه ای بود که نتوانست منطقه را علیه خرید نفت از ایران قانع کند.
از آن طرف قیمت نفت را حساب نکرده بودند که می تواند به سرعت در نتیجه تحریم نفتی ایران خیلی بیش از حد طبیعی بالا برود و حالا داستان گونه ای دیگر پیش رفته است. آمریکایی ها که ناگزیر باید هشت مشتری نفت ایران را از فهرست تحریمها بیرون می آوردند حالا به عملی دیگر دست زده اند. فرستادن پول نفت به ذخایر کشور و فروش بقیه برمبنایی غیردلاری و این یعنی دسترسی نداشتن به منابع مالی.
نفت ایران عنصری تعیین کننده در معادلات جهانی است. افزایش صادرات عربستان و افزایش خیانت آمیز صادرات نفت روسیه آنقدر تاثیر ندارد که همه مشتریان را پاسخ گوید و بنابراین آمریکا را نگران کرده است که شاید نتواند قیمت نفت را چنان کنترل کند که دنیا را تکان ندهد. جورج بوش پسر بود که گفته بود ما آمریکایی ها بدجوری به نفت معتاد شده ایم. حالا همین نفت باوجود ورود نفت شیل به بازار که آمریکا را به فروشنده نفت تبدیل کرد نمی تواند قیمتی پیدا کند که مردم آمریکا و دنیا را نگران نکند. چیزی که در آغاز آمریکا را خشنود می کرد که می تواند در پناه قیمت بالای نفت به صادرکننده نفت گران خود تبدیل شود حالا چنان افسار گسیخته شده است که ممکن است نتوان آن را تحت هیچ شرائطی کنترل کرد.
حالا آمریکایی ها تصمیم گرفته اند به ۸ مشتری معافیت از تحریمها را ارائه کنند. اما امور بانکی این فروشها را محدود کرده اند چنان که نتوان از فروش نفت نتیجه ای را که باید عاید شود گرفت. آمریکایی ها صفر که سهل است خیلی بالاتر از صفر را هم نمی توانند مانع شوند.
با این حال همه بازار تحت کنترل می ماند و برای پایکوبی در این بازار نباید عجله کرد که شرائط تفاوتی با تحریم ندارد. از اینجا دیگر بحث مدیریت مصرف و شرائطی است که در آن بتوان از این پول نفت به نفع منافع ملی و رضایت عمومی بهره گرفت. اگر در بورس نفت فرآورده را به خصولتی ها می فروشیم تا آنها با ایجاد بازار بتوانند در درازمدت از فروش نفت حاصلی بگیرند نباید فراموش کنیم که آنها علی الراس نمی توانند خود نفت را بفروشند و خصولتی ها هم در بازار تحریم راه به جایی نخواهند برد و اکنون می توان به روشنی دلایل مخالفت وزیر نفت را با فروش نفت در بورس درک کرد. زیرا خوب می دانیم که این جریان می تواند بیش از یک بابک زنجانی را برای اقتصاد تحت تحریم ما به یادگار گذارد. پس باید با برنامه وارد شویم. با برنامه خرج کنیم و با برنامه بازار را کنترل کنیم. دلیلی ندارد آخرین ارزهایمان صرف واردات کالاهایی بشود که هیچ ارزش افزوده ای ندارند. بازار باید با احتیاط کامل به سوی مصرف ارز برود.
ما نباید با هیجان وارد بازار آتی شویم. زیرا هم به لحاظ منابع تامین ارز و هم به لحاظ منابع خرید با مشکل روبرو خواهیم بود. باید جریان سوییفت را با همکاری اروپا به سرعت به جریان بیندازیم. AFTF در جریان بین بانکی برقرار شود و…
ما نباید به سیاستهای خودتحریمی داخل شویم. هرگونه اقدامی که می تواند به روابط ما و اروپا لطمه بزند و ایران را در محاصره قرار دهد باید از سر راه زدوده شود. جریانهای هیجانی و… باید کنار زده شوند و جای خود را به منابع مسئولیت پذیر دهند و…
در این زمینه باید ستاد ویژه ای تشکیل شود تا راه به بن بست کشاندن اقتصاد کشور را ببندد. جریانی که همه به حرفهایش گوش کنند و مسئولیت پذیر باشد.
ع/۲۲