عمده مشکلات صنعت نفت از پیکره ناکارآمد مدیریت ردههای میانی نشأت میگیرد
قشقایی در پاسخ به سوال ایرانپترونت مبنی بر «محدودیت ۴ساله مدیریت در صنعت نفت؛ خوب یا بد؟» این متن را نوشته است:
عمده مشکل نیروی انسانی در وزارت نفت نه در پیکره پرسنل خدوم و زحمتکش در ستاد یا نواحی عملیاتی است؛ (با حفظ احترام به آندسته از مدیران شایسته و کار آمد) بلکه پیکره ناکارآمد مدیریت رده میانی است.
استنباط من آن است سیستم کنونی با ردهبندی سازمانی که هر ساله طی یک روالی یک جاده یک طرفه است فرصتی بیحد و حصر در اختیار افراد ناکارآمد قرار میدهد.
این افراد صرفا به دلیل بودن در سازمان، به دایرههای بالای مدیریتی جهش پیدا کرده و سالها در همان پستها باقی میمانند بدون ذرهای پاسخگویی به سازمان و صرفا بر اساس چارت و پست شخصی حریمی برای خود قائل خواهند شد.
من به جاده دو طرفه بیشتر اعتقاد دارم تا جاده مخصوص و یک طرفه، بگونهای که در این چارت سازمانی وزارت نفت، تعداد پستهای عملیاتی بالا و مدیریتی به جای افزایش سمت در شرکتها (که بیحساب و کتاب رخ داده) ثابت بوده و طی ارزشیابیهای دورهای یا همان رویه احراز صلاحیت فنی که در بدو شروع آن هستیم، نفرات روی این پستها جابجا شوند و جاده دو طرفه باشد.
چه ایرادی دارد که فردی روی پست B یا C شخصی به بالا در صورتی که مشخص شود کارایی لازم را نداشته و نگهداشتن این افراد به صرف ملاحظات سازمانی تبعات مالی و بعضا جانی سنگینی روی دست سازمان گذاشته یا ممکن است بگذارد، به ردههای پایین سازمان جابجا شود تا عملا فرصت را برای افرادی با هوش و نبوغ بالا قرار بدهند؟
از دیگر معایب رویه کنونی سرمایهگذاری برای برگشت همین مدیران ناکارآمد پس از بازنشستگی و از طریق پیمانکاران نفتی میتواند باشد یا احیانا ثبت شرکت!
هیچ ایرادی نیست در صورتیکه صلاحیتی باشد افراد ۱۰۰ ساله هم باشند و برگردند ولی صلاحیت باشد نه رانت.. این موارد میتواند زمینهساز نفوذ و رانت قلمداد شود.
در صورتیکه انتخاب افراد به معیار صلاحیت آنها باشد نه مصلحتاندیشی عملا باب موارد حاشیهای بدون هزینهای به حاشیه رانده خواهد شد.
اینها حدس و گمان نیست و برای تکتک آنها میتوان مثالهای عینی زد که چه هزینههایی به سازمان تحمیل شده است.
انشاالله فرصتی باشد تا همه افراد (با رتبهبندی به معیار صلاحیت دانش و ایمان، وطندوست و باوجدان) فرصت نشستن بر سفره انقلاب را داشته باشند.
گ/٧٠