شبكه خبري نفت و انرژي ايران

منو اصلی

  • نفت
  • گاز
  • پالایش و پخش
  • پتروشیمی
  • بین الملل
  • آب و برق
  • بخش خصوصی
  • یادداشت
  • عکس و کاریکاتور

logo

  • نفت
  • گاز
  • پالایش و پخش
  • پتروشیمی
  • بین الملل
  • آب و برق
  • بخش خصوصی
  • یادداشت
  • عکس و کاریکاتور
  • ورود شرکت‌های داخلی نفتی به سرمایه‌گذاری خطرپذیر

  • پتروشیمی سروش انرژی پایدار به پیشرفت ۱۱ درصدی رسید

  • قرارداد ۳۲ ساله توتال و قطر برای توسعه بزرگترین میدان گازی جهان

  • پروژه احداث خط لوله صادرات گاز ایران به عمان احیا شد

  • نیروگاه ۳۲۰ مگاواتی قشم به بهره‌برداری رسمی رسید

  • چالش واردات پتروشیمی ها برای بزرگترین تولیدکننده آجر نسوز کشور

  • احتمال کشف لایه جدید در دو میدان نفتی/پیشنهاد ۷.۵ میلیارد دلاری انرژی پاسارگاد به وزارت نفت

  • تعارض منافع باید در سطح ملی به یک گفتمان تبدیل شود

  • مشارکت ایران در تکمیل پتروپالایشگاه نیکاراگوئه

  • ایران در پالایشگاه نفتی نیکاراگوئه سرمایه‌گذاری می‌کند

یادداشت
صفحه اصلی›یادداشت›اشک تمساح در زمهریر گازرسانی به زاهدان

اشک تمساح در زمهریر گازرسانی به زاهدان

توسط فرزین سوادکوهی
۱۳۹۷-۱۰-۰۴
0

فرزین سوادکوهی-ایران پترونت:یکی از رفتارهای ناپسنددرخصوص مشکلات جاری اجتماعی،فرافکنی های دور از تعقل افراد و جریانات است که به محض پیش آمدن یک واقعه ناگوار تلاش می کنند با ایجاد شانتاژ واستفاده از عواملی چون بمباران رسانه ای و خبری، موضوع را به سوی تحریک احساسات وعواطف افراد سوق دهند.

این شیوه نامیمون حالادیگر به یک جور باج گیری از حریف تبدیل شده است، چرا که در هنگامه ای که عواطف پاک انسان ها،دستخوش اشارات مغرضانه قرار گیرد، سیلی به راه می افتد که پس از آن نه از تاک نشان می ماند و نه از تاکنشان.

درچنین شرایطی بازگشت به تعقل و اندیشه و مدیریت کاری بسیار سخت وبلکه غیر ممکن خواهد بود.در تمام طول تاریخ معاصر، مشابه چنین رویکردی را در جوامع بسیاری مشاهده کرده ایم.در روزگار ما نیز ابر سیاه عوام فریبی وبه غلیان واداشتن شریف ترین ویژگی های بشری که همانا احساسات و عواطف آنهاست، رسمی نامبارک است که همچون بختکی سنگین سینه ها را می فشارد ونفس ها را به شماره می اندازد.

ماجرای تلخ وتاسف برانگیز کشته شدن چند تن از دانش آموزان خردسال یکی از مدارس زاهدان، تقریبا به عنوان آخرین نمونه از این سنت تیره، چند روزی است که به تیتر اصلی رسانه ها تبدیل و درعین حال لقلقه زبان برخی از منتقدان سیاسی شده است.در این میان هیچ کس علاقه ای به ریشه یابی عوامل این دست حوادث و طبعاآسیب شناسی آن برای عدم تکرار وقایعی مشابه ندارد و گویی همگان اصرار دارند تا بایک کیفر خواست و نشان دادن یک مقصر،خود حکم صادر کرده و خود به کیفر برسانند و الباقی قضیه رانیز درز بگیرند.

این شیوه منحط درحالی به یک پدیده تبدیل شده است که نفع برندگان این دست از رویدادها بیش از هرچیز به مستحکم کردن جای پای خود در سپهر قدرت و سیاست  می اندیشند و تو گویی این مثل قدیمی که هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیرد، در این فقره نمودی دیگر باره می یابد.

در عین حال این جریان سازی ها در حالی اتفاق می افتد که از قضا استان سیستان و بلوچستان در روزهای اخیر به تیتر ثابت این رسانه ها و ترجیع بند جریان های سیاسی تبدیل می شود.هر روز تلاش می شود یک موضوعی در این استان به اصطلاح “بولد” شود و نهایت بهره برداری ها ازآن صورت بگیرد.یک روز ماجرای کشته شدن تعدادی از سران نظامی وانتظامی در حملات تروریستی و نبود امنیت جانی آحاد مردم کوچه و بازار را نشانه قرار می دهند.وقت دیگر بی آبی وخشک شدن تالاب ها و رودخانه ها را در بوق و کرنا می کنند.چندی بعد حمله به پادگان ها را برجسته سازی می کنند.زمانی بعدتر –به درست وغلط- هیاهو راه می اندازند که فلان نماینده مجلس منطقه با گمرکی ها بده بستان و لفت و لیس دارد.روز دیگر واسلاما راه می اندازند چه نشسته اید که اختلاف تسنن وتشیع در سیستان و بلوچستان بالاگرفته.اندکی بعد داغ جگر گوشه های مردم در حادثه آتش سوزی مدرسه به پیراهن عثمان تبدیل می شود و دراین میان هیچکس از خود نمی پرسد که براستی ما داریم چه بر سر خود می آوریم؟ چرا سیستان و بلوچستان اینطور برای همه مهم شده؟ چطور شده که تا حالا کسی به فکراین مردم مظلوم سختی کشیده که سال ها و سال هاست بار سنگین محرومیت و فقر و توسعه نیافتگی را به گرده می کشند ،نبوده و یکباره بلوچی که داغ تفتیدگی صحرا و طوفان وغبار و بی آبی وفقر، با پوست واستخوانش عجین شده سر از پیامهای مبتذل شبکه های اجتماعی و پست های اینستاگرامی همراه با آهنگ های سوزناک ما درآورده است؟

آیا سیستانی وبلوچستانی در همین یکی دوسه ساله به این روزگار تیره و تار دچار شده؟ آیا باور کردنیست که کسانی که تا به حال اسم خاش و کنارک ومیرجاوه و زهک و سرباز وفنوج ودوست محمد و بنجارو مهرستان و نگور وبمپور را نشنیده اند به یک باره لباس بلوچی بر تن کنند و برای آزادی و رفع استضعاف کهنه این مردم عکس سلفی بیاندازند و کمپین حمایت راه اندازی کنند و گریبان بدرند؟ این چه جریان مبتذلی است که به راه افتاده؟ آیا وقت آن شده که سلیبریتی های ریزو درشت با پارتنرهای طاق وجفتشان از مصیبت زلزله کرمانشاه به سوی مکافات زاهدان بشتابند؟حاصل این همه بداخلاقی و سیاه نمایی را چه کسانی در انبان خود برای روز مبادایشان ذخیره می کنند؟این کاسه های داغتر از آش تا الان کجا بودند که حال حادثه زاهدان را ترجیع بند رزومه پوچ خود می کنند؟ این “شو” میزانسن شده درخدمت خط سیر داستانی سانتیمانتالیستی نیست که نقطه اوجش به ریختن اشک تمساحی در زمهریر گازرسانی به زاهدان منتهی می شود؟

آری سیستان و بلوچستان سالیان سال است که از نبود قوت یومیه دست به دامان قاچاق مواد مخدر و سوخت شده است.آری از هامون هیچ نمانده و توفان شن و مشکلات زیست محیطی و نبود بهداشت و آموزش، مردمان بی ادعای سیستان و بلوچستان را در اندوهی عمیق فرو برده است.آری سهم  مرد و زن و کودک بلوچ از ثروت ملی تقریبا چیزی برابر هیچ است.اما این ها چه ربطی به مقصر شناختن یک یا دوسازمان توسعه ای دارد؟

آری محنت و رنج و تیره روزی حاصل ازفقر و مسکنت، سقف کوتاه مرد بلوچ را برسرش آوار کرده.

اما تنزل دادن موضوعی بزرگ مثل محرومیت های سرزمین نیم روز،به تحلیل های نخ نما وهنجار شکن در نقد دستگاه های توسعه ای کوچک،تاکنون چه حاصلی جز یاس و ناامیدی و تیره روزی به بار آورده است؟

فهرست کردن مصائب مردمان جنوب شرق ایران، در زمانی که هیچ راهکاری برای برون رفت از آن ارائه نمی کنیم، چه دردی از ما درمان می کند؟ ازمقصر جلوه دادن یکدیگر وپنهان شدن درپشت بی لیاقتی های خود راه به کدام ده برده ایم؟

بهتر نیست کلاهمان را قاضی کنیم وصادقانه از خود بپرسیم آیا واقعا نبود آب در استان سیستان و بلوچستان، به دلیل بی کفایتی سازمان آب منطقه است؟ آیا بی برقی این بخش از کشور بخاطر عدم استفاده از انرژی های تجدید پذیر است؟فقر و بیماری و بیکاری وخشونت وقاچاق وآدم ربایی  وناامنی و وحشت و تروریسم ودزدی وتجاوز بر جان و مال مردم ،از کلاه بی پشم دستگاه های امنیتی حاکم این سال های ماست؟ربودن سربازان و مرزبانان و سربه نیست کردن آنها در همین ۵-۴ ساله اخیراتفاق افتاده؟ آتش گرفتن فلان مدرسه (آن هم مدرسه ای که گفته می شود تنها سالی یک میلیون تومان بودجه برایش درنظر گرفته شده ! ) و سوختن کودکان بی گناه که روح هر منصفی را به دردی جانکاه مبتلا می سازد تقصیر شرکت ملی گاز است؟ براستی از دراماتیزه کردن این همه تلخی قرار است چه سناریویی برای نمایش بسازیم و اصلا این گل به خودی زدن به نفع کی تمام می شود؟

عوض این که چنین آش هفت جوشی را برای خود بپزیم  و خود را به مسلخ ببریم بهتر نیست راه تعقل در پیش بگیریم؟شایسته تر نیست که در امتداد این که دست به سازندگی می زنیم و توسعه را در استان عملیاتی  می کنیم، مقصران را هم مواخذه کنیم و آنها را به فرشته قانون و عدالت بسپاریم؟ آیا باید داد این مردم مظلوم را “بی بی سی “و “وی او ای” بستانند؟ بازی کردن با احساسات پاک مردم عاطفی ایران زمین برای ما چه نفعی دارد؟این نفع را دیگرانی می برند که خود عامل عقب افتادگی ما بودند وهستند. شک نیست که جان آن کودکان بی گناه را نمی توان بازگرداند، اما بی تردید برگرداندن اعتماد و آرامش و از همه مهمتر عقلانیت و مدیریت عالمانه وشفاف و دور از هرگونه زد و بند، می تواند مرحمی برزخم های کهنه وناسور ما و همه داغ دیدگان باشد.

موضوع گاز رسانی به زاهدان که این روزها به پیراهن عثمان تبدیل شده است ما را بر آن میدارد که به چند نگرش اساسی تر بپردازیم.استانی گرم و پهناور که تاکنون برای تغذیه منابع سوختی اش فکری عاجل نشده بود  وحال به تازگی جزو الویت های گاز رسانی قرار گرفته است، می تواند آغازگر پرسش های پرشمار ما باشد. قرار بود تا قبل از آتش گرفتن بخاری مدرسه در زاهدان، این شهر گاز رسانی شود؟ قرار بود ظرف امسال همه خانه ها و ادارات زاهدان و زابل و سراوان و ایرانشهر و چابهار و قصر قند وگلمورتی و اسپکه و سیرکان ونصرت آباد و پیشین وبزمان و دیگر شهرهایی که حتی نامشان راهم نشنیده ایم گاز دار شوند؟   قرار بود ظرف زمستان امسال صددرصد اهالی این استان در خانه هایشان از نعمت گاز برخوردار باشند که حالا نشده اند؟ مگر گاز رسانی همچون سیم کشی برق است که در یک بازه زمانی کوتاه به انجام برسد؟ هرکودکی میداند که گاز رسانی به شهرها و روستاها که از قضا تقریبا بزرگترین دستاورد این سال هاست، مشمول برنامه ریزی های دقیق عملیاتی و اجرایی وبودجه های هنگفت است. کدام یک از ما نمی دانیم که گازرسانی یک فرآیند توسعه ای است که یک شبه و یک ماهه محقق نمی شود؟

واما در خلال همین پرسش ها می توان دریافت که جریاناتی نیز وجود دارند که تلاش می کنند ازآب گل آلود مبحث گاز رسانی به استان قدر نادیده سیستان و بلوچستان ماهی بگیرند و ضعف های احتمالی دولت در خصوص این اقدام را به تعبیری، بزرگ نمایی کرده و رقبای سیاسی خود را از صحنه حذف کنند. واین داستان آنجا تاسف برانگیز تر می شود که بدانیم فرقی هم نمی کند که کدام دولت و با کدام خط سیاسی قدرت را درست گرفته است.

بر اساس برنامه زمانبندی شده، قرار بر این است که شهر زاهدان تا ۲٫۵ سال آینده از نعمت گاز برخوردار شود . اصلا منصفانه نیست که حادثه بوجود آمده در شهر زاهدان را به گردن نبود گاز در این شهر بیاندازیم.ضمن این که عدم فرهنگسازی در حوزه ایمنی در استفاده از وسایل گرمایشی و پخت و پز،هرساله تعداد قابل توجهی از هموطنان ما را قربانی می کند و بی شک حتی اگر زاهدان تا حالا کاملا گاز دارهم شده بود ،بازهم نمی شد از بی توجهی ها و سوء استفاده ها و کاهلی ها در زمینه تولید دستگاه های گرمایشی غیر استاندارد و نبود نظارت های ایمنی در ساختمان ها و اماکن به این راحتی ها جلوگیری کرد.

شاید ایمن ساختن خانه ها و اماکن مردم طی سال های اخیر توسط متولیان اصلی دولتی به فراموشی سپرده شده است.اما حال، این وظیفه را خیلی راحت به گردن کسانی انداخته اند که اساسا حیطه کاریشان این نیست.آنها مسئول رساندن گاز تا علمک های خانه های مردم هستند و سازمان های نظام مهندسی و شهرداری ها و نهادهای ذیربط باید وارد این کار شوند ،چرا که قانون، این موضوع را برای آنها ترسیم کرده است و این درحالی است که متولیان گاز رسانی کشور سال هاست بودجه عظیمی را صرف تبلیغات و فرهنگسازی مقوله ای کرده اند که اصلا دخلی به آنها ندارد و متاسفانه همه هم باور کرده اند که آنکس که بنزین و نفت و گاز وبرق را به ما می رساند،مسئول چگونه مصرف کردن ما هم هست و یاللعجب که در میان افراد و جریان های منتقد و رسانه های همسوی آنها هم هیچ رگی نمی جنبد که این پول از جیب چه کسی دارد پرداخت می شود واصلا چرا انیمیشن های “آقای ایمنی” را باید شرکت گاز بسازد و به مردم هشدار دهد؟آنهم در شرایطی که کشور در حوزه اقتصادی، دوران مطلوبی را سپری نمی کند.

کیست که نداند هم اینک در تخصیص بودجه ها و سرمایه ها به بخش های مختلف، مشکلات بسیاری وجود دارد و بسیاری از پروژه ها و طرح ها عملا خوابیده است ،اما کسی نمی پرسد آیا پروژه گاز رسانی به سیستان و بلوچستان هم در این فهرست قرار گرفته است؟ آیا طرح های گاز رسانی از آنچه ادعا شده عقب مانده؟آنهم در شرایطی که هرروز خبر می رسد ۱۰ روستا به جمع دارندگان گاز اضافه شده ؟ اشتباه نشود.این گفتار در حمایت ازعملکرد شرکت ملی گاز ایران –که به حتم ضعف هایی هم داشته و دارد- نیست.موضوع اصلی این است که از قضا آنها که با خیره گی، گاز رسانی روستایی و شهری را زیر سوال می برند دقیقا قصدشان تاختن به حریفی قدرقدرت است که به راحتی نمی توان آن را از میدان به در برد.بازی کردن با احساسات مردم و دست گذاشتن روی جنبه های عاطفی جامعه، نهایت تلاش این پهلوان پنبه هاست.

هنر آن است که با تکیه بر اندیشه و علم و عقلانیت، فکری عاجل داشته باشیم تا از مصایب بعدی جلوگیری کنیم.هرچند که دانسته باشیم سنگ انداختن به قطار در حال حرکت به یک سنت ناپسند تبدیل شده است.این تهمتی ناجوانمردانه است که گاز رسانی به زاهدان را نمایشی بنامیم.لوله گذاری به طول ۲۶۲ کیلومتر و با هزینه ای معادل ۷۵۰۰ میلیارد ریال را که پیش چشم مردم در حال عملیاتی شدن است ،نمایشی نامیدن، سوراخ کردن قایقی است که مردم مظلوم سیستان و بلوچستان را همراه با همه آحاد کشور به زیر آب فرو می برد.

بهتر است کمی منصف باشیم و بی آن که زیر منت جریان یا تحت تاثیر تفکراتی خاص قرار بگیریم ،به یاد بیاوریم که هم اینک

در شهر زاهدان، ۴۶۰ کیلومتر شبکه گازرسانی اجرا شده که ۲۹۰ کیلومتر آن عملا از گاز استفاده می کند وحدود ۱۵ هزار مشترک گازی در این شهر به ثبت رسیده است.این که عکس مردمی با لباسی مندرس که کپسول گاز بدست گرفته اند و در صف ایستاده اند را مدام پیش چشم این و آن بیاوریم،در حقیقت به شان و مرتبه خودمان توهین کرده ایم و به راحتی عقلانیت را به کناری نهاده و احساسات رقیق هم وطن خود را به بازیچه مبدل ساخته ایم.در هیچ کجای دنیا چنین پروژه عظیمی را حتی به ضرب و زور سرمایه های هنگفت و تکنولوژی های مدرن، ۶ -۷ماهه عملیاتی نمی کنند که ما کرده باشیم.ما همینی هستیم که هستیم.چه توقعی داریم؟وزارت نفتمان هم شق القمر نمی کند و وظیفه خودش را به انجام می رساند و هیچ منتی بر سرکسی ندارد.اگر خللی هست- که حتما هست- باید درجای خودش به شکلی کارشناسانه نقد شود ونه این که آن را مذبحی کنیم برای حذف رقبای سیاسی و فکری خود.از این آبی که گل آلود می شود فقط اغیار، ماهی می گیرند وپس ازآن ما می مانیم و خاکستر حسرتی که فقر و عقب ماندگی و مرگ و نیستی را برایمان به ارمغان می آورد.

س/۴۱

 

تگ ها آتش گرفتن بخاری مدرسه در زاهدانانیمیشن آقای ایمنیایمنی در صنعت نفتحادثه تاسف بار آتش سوزی مدرسه در زاهدانرعایت نکات ایمنی در مصرف گازشرکت ملی گاز ایرانطرح گاز رسانی به استان سیستان و بلوچستانفرزین سوادکوهیگاز رسانی به زاهدانمرگ کودکان دانش آموز زاهدانی

مطالب مرتبط درباره نویسنده

  • گاز

    افزایش توان ذخیره‌سازی گاز ایران در آستانه زمستان

    ۱۳۹۷-۱۰-۰۴
    توسط ghasemi
  • عکس و کاریکاتور

    نفت ایران و مذاکرات ۱+۴

    ۱۳۹۷-۱۰-۰۴
    توسط فرزین سوادکوهی
  • گازویژه

    صرفه‌جویی ۲۵۰ میلیون یورویی با بومی‌سازی اقلام صنعت گاز

    ۱۳۹۷-۱۰-۰۴
    توسط ghasemi
  • آب و برق

    هزار کیلومتر از خطوط فرسوده آب روستاهای استان تهران تعویض می شود

    ۱۳۹۷-۱۰-۰۴
    توسط فرزین سوادکوهی
  • ویژهیادداشت

    ماهی گیری در آکواریوم صنعت نفت

    ۱۳۹۷-۱۰-۰۴
    توسط فرزین سوادکوهی
  • نفت

    طرح اساسنامه شرکت ملی گاز ایران اعلام وصل شد

    ۱۳۹۷-۱۰-۰۴
    توسط ghasemi

پاسخ دادن لغو پاسخ

5 + 2 =

این مطالب را نیز می توانید بخوانید

  • نفتویژه

    وزیر نفت: مدیران حراست وزارت نفت با اقدام به قاچاق نفت برخی عوامل برخورد کردند

  • نفتویژه

    نفت خام ایران امسال چند دلار فروخته شد

  • بین الملل

    کاهش بی‌سابقه تولید نفت شیل آمریکا طی ۲ سال گذشته

قیمت نفت برنت

قيمت نفت وست تگزاس اينترمدييت

  • صفحه اصلی
  • تماس با ما
  • درباره ما
 طراحی و پشتیبانی MD

 

تمامی حقوق این وبسایت متعلق است به شبکه خبری نفت و انرژی ایران